جدول جو
جدول جو

معنی دوری بغدادی - جستجوی لغت در جدول جو

دوری بغدادی
ابوعمرحفص بن عمر بن عبدالعزیز... دوری بغدادی مقری ازدی. از راویان بود و از کسایی روایت داشت و به سال 246 هق. درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 1 ص 428). روات در علم حدیث نه تنها به عنوان ناقلان ساده احادیث شناخته نمی شوند، بلکه آنان به عنوان تحلیلگران و بررسی کنندگان دقت در سند روایت ها نیز شناخته می شوند. این افراد با دقت و توجه ویژه به منابع مختلف روایات، توانسته اند احادیث صحیح را از روایت های جعلی و نادرست تمییز دهند و به منابع معتبر علمی تبدیل کنند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ)
حصری بغدادی ابوالحسن علی. بصری بود و ببغداد نشستی و صحبت با شبلی داشتی. معبر عظیم بود و با اصحاب خود سماع کردی. در پیش خلیفه او را غمز کردند. خلیفه از وی تحقیقاتی کرده و رهایش کرد. (از تذکره الاولیاء ج 2 صص 288- 291). وی به سال 361 هجری قمری در بغداد درگذشت. (تاریخ گزیده چ عکسی ص 783)
لغت نامه دهخدا
(یِ بَ)
ابومحمد جعفر بن احمد بن حسین بن احمد بن جعفر سراج معروف به قاری بغدادی. از قراء است. ابن عساکر گوید: وی از بزرگان علماء در حدیث و قرائت و نحو و لغت و عروض بود در بغداد به دنیا آمد و به مکه و شام و مصر سفر کرد و به صور چندین مرتبه رفت و آمد نمود و سرانجام به بغداد برگشت و از ابوعلی علی بن شاذان و ابوالقاسم تنوخی و جماعتی روایت شنید. از وی سلفی روایت کند و گوید که وی استادهای فراوان دیده است. خطیب بغدادی فوائد او را در پنج جزء بیرون داده است. تألیفاتی دارد، او راست: 1- نظم التنبیه فی الفقه. 2- نظم المناسک. 3- مصارع العشاق. 4- زهد السودان. وی به سال 500 یا 501 یا 502 هجری قمری وفات یافت و در باب ابرز دفن شد. مصارع العشاق کتابی است مشتمل بر داستانهای لطیف و قصه های ظریف و دارای بیست وچهار جزء است. مؤلف در جزء اول آن چنین نوشته است:
هذا کتاب مصارع العشاق
صرعتهم ایدی نوی و فراق
تصنیف من لدغ الفراق فؤاده
و تطلب الراقی فعز الراقی.
این کتاب به سال 1301/2 در مطبعۀ الجوائب و به سال 1325 هجری قمری / 1908 میلادی در مطبعۀ سعادت و به سال 1324 هجری قمری / 1907 میلادی در مطبعه التقدم به چاپ رسیده است. (معجم المطبوعات ج 1 ستون 1016 و 1017 و ج 2 ستون 1480) (ابن خلکان ج 1 ص 121) (ریحانه الادب ج 3 ص 257 و روضات ص 161). و رجوع به جعفر و ابومحمد جعفر بن احمد و ابن السراج ابومحمد جعفر شود
لغت نامه دهخدا
(یِ بَ)
از شعرا و عرفاست. ریاض العارفین درباره وی گوید:از مشایخ کرام و افاضل عالیمقام و در طریقت صاحب مقامات عظام بود و طالبان را تربیت می نمود. او راست:
عشق آمد و خاک محنتم بر سر ریخت
وز برق بلا به خرمنم اخگر ریخت
خون در رگ و ریشه دلم سوخت چنان
کز دیده بجای اشک خاکستر ریخت.
عشق آمد و آتشی بجانم افروخت
پروانه صفت سوز و گدازم آموخت
خاکستر من اگر به دوزخ ریزند
دوزخ داند چگونه می باید سوخت.
(ریاض العارفین ص 126)
لغت نامه دهخدا
(یِ بَ)
شاعر عثمانی در قرن دهم هجری متوفی در 1014 ه. ق. وی شاعری استاد و معتبر بود، سفری به استانبول کرد و از آنجا به قونیه و پس از آن به شام رفت و در همین شهر درگذشت. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
لغت نامه دهخدا